استارتاپ AbarCloud.com در زمینهی پردازش ابری فعالیت میکند و تجربهای موفق در خارج از ایران دارد. بنیانگذاران آن به تازگی به ایران آمده و در فضای کار اشتراکی زاویه مستقر هستند.
زاویه مصاحبه ای انجام داده با حسن که یکی از موسسان این استارتاپ است. حسن در مورد کارشان و اینکه چرا تصمیم گرفتن به زاویه بیایند، توضیح می دهد:
سلام لطفاْ خودتان رو معرفی کنید و در مورد استارتاپتان توضیح بدهید.
من حسن خواجه حسینی، یکی از موسسان AbarCloud (اَبَرکلود) هستم. اَبَرکلود یکی از اولین سرویسهای خدمات رایانش ابری در ایران است. هدف ما این است که به استارتاپهای ایران کمک کنیم تا از این بستر استفاده کنند و با استفاده از این خدمات محصول خودشان را سریعتر آماده کنند.
تا کنون چه تجربهی کاری داشتید؟
من مشاور Accenture در لندن بودم و با سیستمهای IT بزرگ و پیچیده کار میکردم.. Accenture یکی از بزرگترین موسسات مشاوره ای در بریتانیاست که بعد از اتمام کارشناسی ارشدم در آنجا مشغول شدم. زیاد آنجا را دوست نداشتم، اما سه سال آنجا کار کردم.
بعد از آن به همراه علی، برادرم، پروژهای را شروع کردیم به اسم ShopForCloud که یک موتور شبیهساز بود. فرض کنید شرکتی مثل والتدیزنی بخواهد یک انیمیشن رندر کند. اینجا، میتوانستند انیمیشن خود را روی پلتفرم ما قرار دهند تا ما مقایسهای بین سرویسهای واقعی موجود به آنها ارائه دهیم. مثلاً بگوییم اگر از سرویس آمازون استفاده کنند چقدر طول میکشد یا اگر روی سرور گوگل یا مایکروسافت این فرایند را انجام بدهند چقدر. برای همین، به راحتی میتوانند از ارزانترین و بهینهترین سرویس موجود استفاده کنند.
ما فرم ثبتنام شتابدهندهی YCombinator را پر کردیم. برای دور اول پذیرفته شدیم. به ما گفتند این استارتاپ پول در میآورد اما برای یک سرمایهگذار خطرپذیر سیلیکون ولی پول زیادی نیست. برای همین به آنجا نرفتیم. دو هفتهی بعد RightScale، یکی از بزرگترین شرکتها در حوزهی رایانش ابری، درخواست خرید شرکت ما را مطرح کرد. به این ترتیب از عرضهی اولیهی محصول تا خریداری (acquisition) هفت ماه طول کشید! کارمان خیلی راحتتر شد، چون ۲ نفر بودیم و همه چیز دست خودمان بود. حتی شرکت رسمی هم ثبت نکرده بودیم. اما به سرعت کاربرانمان رشد میکردند؛ چون یک پروژهی PhD بود و شبیه آن در بازار نبود.
بعد از آن تصمیم گرفتیم به ادینبرو اسکاتلند برویم و آنجا تیم بسازیم. از آن موقع با شرکتRightScale چند محصول جدید عرضه کردیم چون یک بخش شرکت دست ما بود.
از همون اول کارمون با RightScale, آلیستیر عضو تیم ما شد و باهم کار میکردیم. بعد از این دورهی چهار ساله، توجهمان به فضای استارتاپهای ایران جلب شد. تماسمان را با استارتاپهای ایران حفظ کردیم و بعد از بازگشت به کشور با چند استارتاپ صحبت زدیم. چیزی که ما واقعا در فضای ایران نبودش را حس کردیم یک ارئه دهنده خدمات ابری واقعی بود. مثلاْ الان استارتاپها اینجا یک سرور را میخرند و دقیقاْ آن مشکلاتی را که در انگلیس در RightScale در ۵ یا ۶ سال پیش بود در ایران میدیدیم. بنابراین تصمیم گرفتیم ابر کلود را راهاندازی کنیم و اکنون سه ماه است که از عرضهی آن گذشته است.
تخصص اعضای تیمتون در چه زمینهایست؟
علی تحقیقات دکترایش را در زمینه رایانش ابری انجام داد، و به عنوان یک توسعهدهنده کار خودش رو شروع کرد و یکی از مدیران مهندسی RightScale شد.
الیستر بهترین مهندسی هست که باهاش کار کردم. اون هم در زمینه رایانش ابری فعالیت میکنه.
خودم Business Computing خوندم. ابتدا برنامه نویس بودم بعدا وارد بازاریابی و بعد وارد مدیریت محصول شدم.
چرا فضای کاری اشتراکی را انتخاب کردید؟
ما در ادینبرو هم در فضای کاری اشتراکی یکی از بزرگترین شتابدهنده های بریتانیا با نام CodeBase بودیم. دلیل علاقه ما به این محیطهم این بود که دوست داشتیم در فضایی باشیم که استارتاپ های دیگر هم فعالیت دارند چون به نظرم یک انرژی مشترک بین استارتاپ ها وجود دارد که این انرژی با انرژی کار متفاوت هست. استارتاپ داشتن همیشه سخت هست ( باخنده) و دیدن اینکه افراد دیگری هم در اون مسیر هستند خیلی کمک میکنه. چون تیم ها میتوانند به هم کمک کنند.
دلیل دیگه که برای ما هم خیلی منطقی هست اینه که مشتریان ما استارتاپ ها هستند. به قول معروف باید از اینکه مشتریان شما کجا هستند آگاه بود. دلیل آخر هم شبکه ای هست که وجود دارد. من شاید کسی رو نشناسم ولی یک نفر ممکنه کسی رو بشناسه و این ادامه داره و کمک خیلی زیادی هست.
به همین دلیل حتی اگه باز هم اینجا از دفترهای دیگر گرانتر بود ما اینجا رو انتخاب میکردیم.
کسانی که در فضای کاری اشتراکی هستند در سطوح مختلفی هستند به نظر شما این تفکر که یک نفر یا استارتاپ فکر کنه بیشتر به بقیه میتواند کمک کند تا بقیه به آن ها درست است؟ مثلا شما یک تجربه موفق داشتید، نظر شما چیه؟
من صد در صد فکر میکنم بقیه هم به ما به همون نسبت میتونند کمک کنند. تجربه ما بیشتر مربوط یک جای متفاوت است. تجربه ای که در فروختن شرکتمون داشتیم و تکنولوژی هایی که بلدیم. ولی فرهنگ ما بسیار متفاوت هست. من در بخش فروش در آمریکا و بریتانیا کار کردم اما فروش در ایران با اونجا خیلی متفاوت هست. چیزی که بقیه میتونند به ما کمک کنند و من هم مشتاقم یاد بگیرم.
در عین حال خودمونم در بخش هایی که آشنا هستیم مانند رایانش ابری، مدیریت محصول و بازاریابی میتونیم به بقیه کمک کنیم.
میتونید در مورد یک روز کاری عادی خودتون در فضای کاری مشترک توضیح بدید؟
ما صبح ها کارهایی که در طول روز باید انجامشون بدیم و کارهای روز گذشته را مرور میکنیم و اگه در اون روز کمکی بتونیم به همدیگه بکنیم این کار رو انجام میدیم.
در ادامه من بیشتر روی ایمیل ها و مشتریان متمرکز هستم و یا جلساتی که با مشتریان و استارتاپها دارم. کمی هم اخبار استارتاپ ها مثل هکر نیوز را مطالعه میکنم.
به نظر شما فضای کار اشتراکی به افرادی که در آن محیط فعالیت دارند چه کمکی میتواند بکند؟
به نظر من دورهمیها کمک زیادی برای استارتاپها هستند، اما باید توجه داشت که وقت زیادی را میکشند. برای همین اگر به جای صرفاْ شبکهسازی، هدف خاصی برای مؤسسان داشته باشند، نتیجه بهتری خواهد داشت.به نظرم خود فضای کاری هم خیلی میتواند تعیین کننده باشد. مورد دیگری هم که خیلی مهم هست، رفت و آمد افراد حرفهای در فضای کاری است.
طی تجربهی شما در فضاهای کاری اشتراکی چه چیزی بیشتر از همه به شما کمک کرده است؟
همکاری بین اعضای استارتاپّهایی که در مجموعهی اشتراکی فعالیت دارند. برای نمونه افراد زیادی با تخصصهای مختلف در استارتاپّهای مختلف در فضای کار اشتراکی در کنار هم کار میکنند اما به دلایلی ممکن است این همکاری ادامهدار نباشد. افرادی که استارتاپی را ترک میکنند یا استارتاپشان شکست میخورد، گزینههای خوبی برای جذب در استارتاپ های دیگر هستند. ما اوایل فکر میکردیم این کار اشتباهی است، اما بعداْ متوجه شدیم خیلی هم خوب هست که این افراد باز در آن فضا باقی بمانند و بتوانیم در تیم خودمان از آنها استفاده کنیم.
و در آخر چه توصیهای برای استارتاپها در ایران دارید؟
به نظرم استارتاپها باید از مواردی که منجر به حواسپرتی میشود دوری کنند.
دیدگاهی بنویسید