فهرست

رویداد تجربه شکست در زاویه | شکست تو موفقیت تو است

هر کارآفرین و متخصصی، پر از چندین تجربه شکست متفاوت و دردناک است. در کتاب «کاش وقتی بیست ساله بودم می‌دانستم»، تینا ال. سیلیگ اشاره می‌کند که تناسب ثابتی بین درصد شکست و پیروزی‌ها وجود دارد. هر چه قدر می‌خواهید موفق‌تر باشید، باید شکست‌های بیشتری تجربه کنید. در نتیجه پیروزی بدون شکست، ممکن نیست.

وقتی که وارد دنیای کارآفرینی یا فریلنسری می‌شویم، برای پیشرفت نیاز به شکست داریم. لازم نیست برای رسیدن به موفقیت، با شکست‌های زیادی روبرو بشویم. راه‌حل میانبر، استفاده از تجربه شکست کسانی است که مسیر ما را قبلاً رفته‌اند. این تجربه‌های شکست می‌تواند در هر مرحله‌ای از کار باشد. مراحل مختلفی که از شروع کار تا اجرای پروژه‌های مختلف و ارتقای کسب و کار دسته‌بندی می‌شوند.


برای چه کسانی؟

کسانی که در فضای کار اشتراکی فعال هستند، معمولاً در مراحلی پایین‌تر از ثبت شرکت یا اجرای پروژه‌های سنگین هستند. در فضای کار اشتراکی زاویه چند تا استارتاپ، به‌علاوه کلی فریلنسر در حوزه‌های مختلف داریم که هر کدام از آن‌ها در مرحله‌هایی نزدیک به یکدیگر هستند. عجیب نیست که تجربه شکست یکی از اعضا، می‌تواند برای دیگران راهگشا باشد.

این رویداد برای تمام اعضای زاویه مناسب است. در رویداد تجربه شکست، یک ساعت در مورد شکست‌هایی صحبت می‌کنیم که تجربه کردیم و باعث رشدمان شده است. تجربه‌هایی که بعضی از آن‌ها تلخ و ناراحت‌کننده هم بودند و بخشی از مسیر ما را تغییر داده‌اند. حتی باعث شده‌اند که مصمم‌تر و قوی‌تر ادامه بدهیم.

هر کدام از این تجربه‌ها به اعضای زاویه کمک می‌کند که به شکست‌هایشان به چشم تجربه‌هایی سودمند و مفید نگاه کنند و ساده‌تر به مسیرشان ادامه بدهند. مسیری که اگر آن را قطع نکنند و به موفقیت برسند، مسلماً باعث رشد و حس خوب بهتری در جامعه و بازار کار خواهند شد. یکی از کارکردهای رویداد تجربه شکست، این است که جلوی کم شدن انگیزه را بگیرد.


مطالب مرتبط: 

اینجا زاویه است. توی زاویه چی کار می کنیم؟ | آشنایی با رویدادها

نیم دایره یادگیری نمونه ای از یادگیری سریع در زاویه

ویژگی انعطاف پذیری در فضای کار اشتراکی زاویه


برای چه دلایلی؟

تجربه شکست به دو دلیل مفید است.  دلیل اول این است که شکست‌هایمان به تلخی گذشته نیست. به این باور می‌رسیم که شکست برای همه هست. یا ممکن است حتی به این نتیجه برسیم که شکست‌هایمان آن‌قدر هم سنگین نبوده است. ممکن است از این جمله کمی حس بد دریافت کنید که انسانی نیست و کمی هم باید از شکست دیگران ناراحت باشیم. در مقابل به این فکر کنید که شکست‌ها به نوعی تجربه شده‌اند و حتماً از آن گذشته که در موردش صحبت می‌کند. ناراحتی ما در اینجا، دلیل منطقی ندارد.

دلیل دوم در یادگیری خطاهای احتمالی است. هر خطایی هزینه‌ای دارد. بعضی از این شکست‌ها با کمی هزینه کردن ممکن بود هیچ‌وقت اتفاق نیافتند. بعضی  از آن‌ها نیاز به تلاش بیشتر، دقت بیشتر در ابتدا، تصمیم‌گیری درست‌تر و…. باشد.


بعد از آن، چه می‌شود؟

وقتی با واقعیت شکست‌ها روبرو شدیم، بخشی از مشکل را حل کرده‌ایم. آگاهی خودش بخشی از مسیر است که می‌تواند بخش زیادی از راه رسیدن هم باشد. همان‌طور که در ابتدا گفتیم، زندگی بدون شکست ممکن نیست، مگر این‌که یک زندگی معمولی و گاهی خیلی معمولی باشد. برای رشد و رسیدن به موفقیت‌های بیشتر، باید شکست‌های زیادی را تجربه کنیم.

تعریف دیگری از شکست می‌تواند همانی باشد که ادیسون بعد از اختراع لامپ گفت:«من 999 راه پیدا کردم که به ساخت لامپ نمی‌رسید.» واضح است که همان یک بار رسیدن، ماجرا را به‌طور کلی تغییر داد. اگر ادیسون در همان ابتدای راه یا حتی در نهصدمین تجربه، بی خیال مسیرش می‌شد، شاید هنوز داشتیم با شمع خانه‌هایمان را روشن می‌کردیم.


چند تجربه شکست‌خورده موفق!

همین امروز بازی‌های زیادی روی گوشی‌های ما نصب شده‌اند. یکی از این بازی‌ها که روزگاری حسابی گل کرد، «انگری بردز» یا «پرندگان خشمگین» بود. شرکت  Entertainment Rovio پنج سال بود که فعالیت می‌کرد و حدود 51 بازی ساخته بودند. هیچ کدام از آن‌ها به موفقیتی نرسیده بودند. تجربه‌های شکست زیادی را داشتند و در مرز ورشکستگی حرکت می‌کردند.

در آستانه نابودی کامل، تصمیم گرفتند که یک بازی دیگر تولید کنند. یا برای همیشه از بین بروند یا موفق بشوند. تصمیم هوشمندانه آن‌ها، باعث ساخت بازی پرندگان خشمگین شد و موفقیت به کوچه آن‌ها هم رسید.


چند تا اشتباه و چند تا موفقیت؟

بسیاری از کسانی که در زاویه یا شرکت‌های دیگر کار می‌کنند، تجربه چنین شکست‌های موفقی را داشته‌اند. بعد از 12 بار، 32 بار، 51 بار یا تعدادهای مختلف و مشخصی از شکست، بالاخره یکی از حرکت‌های هوشمندانه جواب داده است. در این ایده‌ای که به موفقیت رسیده، تمام تجربه‌های شکست گذشته به کارشان آمده و این بار هیچ کدام از آن اشتباهات را نداشته‌اند.

هیچ عدد مشخصی برای زمانی که بالاخره به موفقیت می‌رسیم وجود ندارد. اگر مثل ادیسون خیلی بدشانس باشیم، نزدیک به هزار بار. اگر خوش‌شانس‌تر باشیم در زمان کوتاه‌تری و با تعداد کمتری شکست به هدف اولیه مان می‌رسیم.


درس گرفتن از تجربه شکست دیگران

یکی از دلایلی رویداد تجربه شکست کمک می‌کند که مسیر موفقیت کوتاه بشود، اضافه شدن تجربه‌های شکست دیگران به دایره تجربیات خودمان است. وقتی اشتباهات دیگران را روی مسیر خودمان قرار می‌دهیم، به این فکر می‌کنیم که اشتباه دیگران می‌تواند اشتباه ما هم باشد.

کار غیر هوشمندانه می‌تواند این باشد که تصور کنیم این اشتباه در مورد ما رخ نمی‌دهد. تمام کسانی که شکست‌خورده‌اند همین فکر را داشته‌اند. مرگ همیشه برای همسایه نیست. اگر به رزومه آدم‌هایی که تجربه شکست خودشان را مطرح می‌کنند نگاه کنیم، تخصص و مهارت‌های بالایی می‌بینیم. استیو جابز با آن رزومه پربار، روزگاری از اپل، شرکتی که خودش تأسیس کرده بود، اخراج شد. حالا سؤال اینجاست اگر تجربه این شکست و اخراج را نداشت، باز هم به مسیر خودش ادامه می‌داد؟ خودش اعتراف می‌کند که آن شکست باعث شد که قوی‌تر و جسورانه‌تر کار کند.


تجربه شکست شما چیست؟

رویداد تجربه شکست روزهای چهارشنبه ساعت 5 تا 6 در اتاق کارگاه زاویه برگزار می‌شود. هر هفته روی یک موضوع حرف می‌زنیم و تجربه‌های مرتبط با آن موضوع را بررسی می‌کنیم. هر هفته با مطرح شدن موضوع، تجربه‌های جسورانه، مطمئن و گاهی خارج از کنترل گفته می‌شود و همگی در این بحث‌ها شرکت می‌کنند. با این که خیلی از آن‌ها در زمان خودشان دردناک بوده‌اند، اما وقتی از آن‌ها گذشته‌ایم، با سادگی بهتری بیان می‌شوند. این خاصیت رویداد تجربه شکست در زاویه است. هر هفته منتظر شما هستیم.

 

تولید محتوای زاویه

مصطفی مردانی