چالش تعطیلی یا تعطیل کاری در زاویه
روزهای تعطیل برای کارمندها فرصت خوبی برای استراحت است و برای یک کارآفرین یا فریلنسر، فرصتی برای رسیدگی به کارهای بهتر. در مورد تعطیل کاری همیشه بین کارمندان و کارفرماها اختلاف وجود داشته. خیلی از متخصصان به استراحت در روزهای تعطیل علاقهمند هستند. خیلی از متخصصان در مورد نیاز به استراحت در دو روز آخر هفته صحبت میکنند.
در مقابل، کارآفرینان به دنبال این هستند که کارهایشان را به آخر هفتهها منتقل کنند. مخصوصاً کسانی که در حال کار کردن برای شرکت یا تیم دیگری هستند. این مدل کارشناسان، معمولاً به این فکر میکنند که مسیر راه اندازی کسب و کار را در منطقه امنتری طی کنند. بنابراین کار کردن در روزهای تعطیل را انتخاب میکنند.
فضای کار اشتراکی زاویه در روزهای تعطیل هم باز است. در مورد این موضوع صحبت میکنیم که تعطیل کاری آن قدرها لازم است که زاویه را در روزهای تعطیل، باز نگه داریم؟
مطالب مرتبط
فضای کار اشتراکی جای خوبی برای پر کردن تنهایی است
نیم دایره یادگیری نمونه ای از یادگیری سریع در زاویه
بررسی مزیتهای فضای کار اشتراکی زاویه
تفریح یا کار؟
خیلی از کارآفرینان بزرگ مانند سرگی برین، طرفدار تفریح و استراحت در روزهای تعطیل هستند. آنها اعتقاد دارند که هر کارآفرینی باید به فکر تفریحهای هفتگی خودش باشد. حتی در کتاب «از خوب به عالی» که پانزده شرکت بزرگ را بررسی کرده است، در مورد تفریح و استراحت به عنوان یکی از ابزارهای موفقیت این شرکتها اسم برده است. در مورد درستی این کتاب و توصیههایش، بحثهای زیادی شده است. حتی در مورد این که شرکتهای این کتاب الآن کجا هستند، اطلاعاتی خوبی به بیرون درز نکرده است.
نظر بیل گیتس کمی متفاوت است. او در فاصله بین 20 تا 30 سالگی حتی یک روز استراحت نکرده است. ایلان ماسک هم به چنین چیزی معروف است. خیلی از صفحههای موفقیت، گزین گویههایی در مورد تمرکز صد در صدی روی موفقیت صحبت کردهاند.
این دو دیدگاه را کنار هم میگذاریم، به نتایج متضادی میرسیم که هر کدام از نگاه صاحبان آن درست است. پس نیاز پیدا میکنیم که در مورد این موضوع، از جنبههای مختلف نگاه کنیم تا بتوانیم به نتیجه درستی برسیم.
چالش اول: مدیریت زمان
خیلی از کسانی که آخر هفتههایشان را کار میکنند، معتقدند که همیشه سرشان شلوغ است. فرصتی غیر از آخر هفته ندارند که بخواهند کارهای عقب افتادهشان را به سامان برسانند. نظریه آنها این است که مشکلات شهرنشینی، باعث شده که به خیلی از کارهایشان نرسند. ترافیک، مزاحمتها و آلودگیهای صوتی، خواب ناکافی، مدت زمان طولانی ساعت کاری و مشکلات دیگری که به نظر میرسند برای این کارمندان تمام نشدنی است.
نظریه دیگری وجود دارد که اعتقاد دارد مسئله اصلی این آدمها مدیریت زمان است. آنها معتقدند که بدون مدیریت زمان، حتی 30 ساعت در روز کمکی به ما نمیکند. صاحبان نظریه مدیریت زمان باور دارند که تمام کارآفرینان و بزرگان صنعت و تجارت، در شبانه روز همین تعداد ساعت را دارند. خیلی از آنها خواب کافی و زندگی متعادلی دارند. پس مشکلی که وجود دارد، مدیریت زمانی است که در دست داریم.
چالش دوم: بیشتر یا مفیدتر؟
چالش بعدی که باید در موردش بیشتر فکر کنیم، بیشتر کار کردن یا مفیدتر کار کردن است. بعضی طرفدار بیشتر کار کردن و ساعتهای کاری طولانی هستند. بعضی دیگر نیز اعتقاد دارند که کار زیاد، بهمرور باعث فرسودگی، دلزدگی و در نتیجه کاهش بازدهی و سلامت کارکنان میشود. بنابراین بیشتر کار کردن در نهایت با ساعت کاری کمتر از نظر بازدهی به یک عدد میرسند.
سازمان جهانی سلامت، سالهاست که فرسودگی را به عنوان یک بیماری در نظر گرفته است. اگر انرژی ما انسانها تمام بشود، عملاً کاری نمیکنیم، فقط مشغول هستیم. این بیماری شاید به راحتی هم درمان نشود. از قدیم گفته اند، پیری درمان ندارد. پس باید بین زودتر پیر شدن و موفق شدن در مقابل دیرتر پیر شدن و زندگی متعادلتر یکی را انتخاب کنیم.
چالش سوم: ساعت بیدار شدن
در بین تمام طرفداران کارآفرینی، ساعت خواب جزو محلهای اختلاف نیست. حتی بیدار شدن در روزهای تعطیل، بحثی است که در بین مدیران رایج است. استدلالشان این است که برای تنظیم کردن ساعت خواب، لازم است که در تمام روزهای هفته در یک ساعت مشخص بیدار بشویم.
تغییر دادن ریتم ساعت بیدار شدن، میتواند در طولانی مدت باعث خراب شدن ریتم کلی خواب بشود. از آن جا که بدن خودش را با ساعت بیوریتمیک کلی تنظیم میکند، اگر بتوانیم این ساعت را ثابت نگه داریم، کمک زیادی به ذهن کردهایم.
چالش چهارم: کیفیت دوستی با عزیزان
کیفیت دوستی ما با کسانی که دوستشان داریم، بخش زیادی از آرامش ذهنی ماست. این دوستان در زمانهای خستگی و ناراحتی، انرژی روانی کافی را به ما برمیگردانند. مهمانی آخر هفته، کافه گردی چند نفره، پیادهروی کوتاه بعد از کار و سرگرمیهای گروهی، انرژی زیادی را به ما بازمیگرداند. کیفیتی که این دوستیها به روان ما اضافه میکنند، نیاز به اوقات فراغت دارد. اگر تعطیل کاری داشته باشیم، این فرصت را تا حد زیادی از دست میدهیم.
چالش پنجم: تعادل بین درآمد و کار
چالش آخری که باید در موردش فکر کنیم، تعادلی بین درآمد و کارهای ماست. این که چند ساعت در هفته کار میکنیم و چه میزان درآمد داریم، بستگی به فاصله ما از شروع کار است. اگر مدت زمان بیشتری را به کار متمرکز ادامه بدهیم، کمتر نیاز است که آخر هفتهها را هم برای خودمان کار کنیم. وقتی میزان درآمد جان گرفت، میتوانیم هوشمندانهتر کار کنیم تا بتوانیم وقت استراحت را برای خودمان به دست بیاوریم و تعطیل کاری کمتری داشته باشیم.
وقتی به توصیه بزرگان گوش میکنیم و به زمانی که این حرفها را زدهاند، میتوانیم نتیجه بگیریم صحبتهای آنها در مورد زمانی است که کار به نتیجه نسبی رسیده است. وقتی کار هنوز به نتیجه نرسیده، استراحت کردن در روزهای تعطیل، خیلی خوشحال کننده نیست. خوابی که برای فرار از کار باشد، خیلی آرامش بخش نیست.
بالاخره تعطیل کاری کنیم یا نه؟
زاویه برای تعطیل کاری باز است. با این حال استارتاپهای کمی را در زاویه میبینیم که تعطیل کاری داشته باشند. کارمندان معمولاً در روزهای تعطیل به زاویه سر نمیزنند. در مقابل بخش منعطف زاویه در روزهای تعطیل، متقاضی بیشتری دارد. خیلی از دوستان در روزهای تعطیل به اینجا میآیند تا به کارهای عقبافتادهشان برسند.
این که تعطیل کاری برایشان مفید بوده یا نه، هنوز خیلی نمیتوانیم نظر بدهیم. اما زاویه از اولین ساعت روزهای تعطیل، میزبان متخصصهای زیادی است. شما تعطیل کاری میکنید؟