فضای کار اشتراکی جایی برای اشتراک کاری
اگر آمازون و اپل و شرکتهای بزرگ دیگر از یک گاراژ برای شروع کارشان استفاده کردهاند، امروز دیگر نیازی به این کار نیست. فضای کار اشتراکی امکان جدیدی است که به شرکتهای تک نفره و چند نفره، فرصت حضور در فضایی شبیه به شرکت آینده خودشان را میدهد. محیط کار آماده ای که که حس و حال شرکتهای بزرگ را دارد، اما دردسرهایش را ندارد. خیلی از فریلنسرها و حتی استارتاپها ترجیح میدهند در فضایی حضور داشته باشند که به آنها میز کار، اینترنت رایگان، فضایی برای سرگرمی، استراحت، جلسات کاری و غیر کاری و… بدهد. اما مزایای بیشتری هستند که فقط با حضور در فضای کار اشتراکی میتوانیم درک کنیم.
رشد در کنار همدیگر
کار کردن در فضایی که همکاران دیگری با مشکلات مشابه حضور دارند، یک منبع بزرگ از ایدهها و راهنماییهاست. مشکلاتی که امروز با آنها روبرو هستیم، ممکن است مشکل قدیمی تر یک فریلنسر، استارتاپ یا همکار دیگر باشد. یا ممکن است دو تا همکار در کنار همدیگر بتوانند پروژههای بهتر و مهم تری بگیرند. در محیطهای کاری کارمندی، ممکن است خیلی از صحبتهای کاری به صحبتهای غیر کاری کشیده شود. اما در فضای کار اشتراکی، هدفهای شخصی همسو میتواند به رشد تمام افراد حاضر در محیط کمک کند. صحبتهای روزانه موثرتر از حالت عادی هستند، به طوری که اشتیاق برای همفکری روز به روز بالاتر میرود.
از تنهایی به فضای کار
کار کردن در خانه گزینه خوبی است تا زمانی که احساس تنهایی دست نداده باشد. احساس دست تنها شدن در کار، سخت ترین حسی است که جلوی پیشرفت را میگیرد. کار کردن در کافی شاپ درست است که خدمات بهتری از خانه دارد، اما به مرور این احساس را بیشتر میکند. کتابخانه هم با توجه به فضای ساکت و آرامی که برای مطالعه فراهم شده، اما جایی برای جلسههای کاری و همفکری با دیگران در نظر نگرفته است.
فضای کار اشتراکی به عنوان آخرین گزینه، فرصتهای زیادی را برای همفکری، پیدا کردن همکار، همراه و افراد مختلف به حاضرین میدهد. لازم نیست حتماً با عضویت در یک شرکت، با همکاران جدید آشنا بشویم. فضای کار اشتراکی هم میتواند این مزیت را به ما بدهد که همکاران بیشتری پیدا کنیم. از فضای کار اشتراکی میتوانیم برای به دست آوردن حسهای بهتری مانند فهمیده شدن، ارتباط داشتن و حضور در یک جمع استفاده کنیم.
این مطلب هم بخوان: فریلنسرها کجا کار می کنند؟
بهبود مهارتهای ارتباطی در محل کار
بالا بردن بهره وری از حضور در فضای کار اشتراکی به این نکته باریک تر از مو وابسته است. این که یاد بگیریم چه طور با دیگران در فضای کار اشتراکی ارتباط برقرار کنیم. همین باعث میشود که به مرور دایره دوستان خودتان را به دست بیاورید و برای تازه واردها نقش راهنما را داشته باشید. مهارتهای ارتباطی فقط به رفتار کلامی محدود نیست. هر رفتاری که بتواند پیامی را به دیگران بفرستد، نوعی مهارت ارتباطی است.
پیامهایی که میفرستیم، همگی کلام نیستند. پیامهای غیر کلامی زیادی هستند که در طول روز به طور غیر مستقیم به دیگران میفرستیم. لبخند زدن، یکی از این رفتارهاست.
روحیه شاد، بخشی از مهارت ارتباطی است
معمولاً جذب آدمهایی میشویم که روحیه خوبی دارند و در همه حال لبخند میزنند. صورتشان گشاده است و گاردشان را برای ارتباط باز گذاشته اند. تا به حال از خودتان پرسیدهاید که چرا برای ارتباط گرفتن با چنین آدمهایی رغبت بیشتری داریم؟ دلیلش ساده است: داشتن روحیه شاد و سرزنده، خودش یک مهارت ارتباطی قوی است. این افراد اگر از دیگران درخواستی داشته باشند، کمتر جواب منفی میشنوند. حس و حال خوبی که دارند باعث میشود دیگران برای همکاری با آنها ترغیب بشوند.
داشتن روحیه خوب، سرزندگی و حس و حال مثبت، باعث میشود که نیمی از مسیر را رفته باشیم تا بتوانم ارتباط بهتری با دیگران بگیریم. هر کسی دوست دارد انرژی بیشتری برای ادامه روز داشته باشد، بنابراین از صحبت کردن با یک فرد با انرژی لذت خواهد برد.
این مطلب هم بخوان: فضای کاری مشترک چه تغییری در سبک کاری ایجاد کرده؟
به پیامهای بدنمان توجه کنیم
این که ده دقیقه زودتر به قرار برسیم، پیگیر روند پیشرفت باشیم، لباس مرتب بپوشیم و با ظاهر آراسته به محل کار برویم، یک پیام روشن و واضح ارسال میکنیم. این پیام چیست؟ من آدم مهمی هستم و برای شما هم ارزش قائلم. اگر شما هم رفتار مشابهی انجام بدهید، در یک وضعیت برابر قرار میگیرید. مذاکره با چنین افرادی خیلی سریع پیش میرود. زیرا برای رسیدن به تفاهم برنامه ریزی کردهاند، همان طور که برای به موقع رسیدن از قبل آماده بودهاند.
پیامهای غیر کلامی زیادی هستند که میتوانیم با رعایت کردن آنها، ارتباطات موثر و هوشمندانه ای برقرار کنیم. عطر خوشبویی که صبح روی گردن و مچ دستمان میزنیم، بخش مهمی از ارتباط کلامی ماست.
مهارت شنیداری
کسی که در یک گفتگو، فقط گوینده است هیچ جذابیتی ندارد. پرحرفی و توجه نکردن به حرفهای طرف مقابل، این پیام را میدهد که علاقه ای به شنیدن حرفهای شما ندارم! وقتی تمایل برای شنیده شدن حرفها نیست، احتمالاً خواستهها و نیازهای طرف مقابل هم در نظر گرفته نمیشود.
اما وقتی حرفهای کسی را به دقت گوش میکنید، اجازه میدهید که کلامش تمام بشود و سعی میکنید که با او همدلی و همدردی کنید، خواستههای شما نیز شنیده میشود. اما اگر کلام طرف مقابل را درک نکنیم و برای درک کردن و شنیده شدن وقتی نگذاریم، به ارتباط موثر نمیرسیم.
این مطلب هم بخوان:
انتقاد ممنوع
دیل کارنگی در کتاب «آیین دوستیابی» چند فصل را به انتقاد کردن اختصاص میدهد. حرفش را با این جمله شروع میکند:«اگر میخواهید کسی هیچ وقت دلش با شما صاف نشود، از او انتقاد کنید.» یک اشتباه ساده در زمان بندی یا پرداخت یک مبلغ مشخص، در مقابل دزدیها و قتل و جنایتها، خطای بزرگی به حساب نمیآیند. آل کاپون، معروف ترین دزد دنیا، هنگامی که برای اعدام برده میشد، به صراحت گفت که دنیا قدر او را ندانسته است. فقط به این دلیل که انتقادهای بیشماری از او شده بود، نه تنها از کارهایش پشیمان نبود، بلکه در آخر حق به جانب پای چوبه اعدام رفت.
انتقاد کردن هیچ کمکی به طرف مقابل نمیکند. ارتباط موثر و انتقاد در دو نقطه مقابل یکدیگر قرار دارند. هیچ کس را نمیتوانیم با انتقاد آگاه کنیم. فقط میتوانیم بعد از این که کمی از مهارتهایش را تحسین کردیم، از او بخواهیم در مورد مسئله ای که با او داریم، بهتر رفتار کند.
شرکت در برنامههای مشترک فضای کاری
در فضای اشتراکی زاویه، دورهمی و برنامههای زیادی برگزار میشود. برنامههایی که بیشتر آنها رایگان اجرا میشوند و فقط لازم است برای آنها برنامه ریزی کنیم. این برنامهها از قبل در وبلاگ و شبکههای اجتماعی خبررسانی میشوند. روزی چند دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد که سری به وبلاگ یا اینستاگرام زاویه بزنیم تا از دورهمیها با خبر بشویم. فضای کار اشتراکی را به شکل یک مجموعه دوستانه ببینیم تا بهتر و روان تر کار کنیم.