چه طور فضای کار اشتراکی برای ما فایدهای نداشته باشد
تا این جا بیشتر در مورد مزایا و جذابیتهای فضای کار اشتراکی صحبت کردهایم. خیلی عجیب میشود اگر در مورد بخش منفی فضای کار اشتراکی صحبت نکنیم. همان قدر که گل بدون خار میشود، فضای اشتراکی هم چنین حالتی دارد. همان قدر که میتوانیم در آن ارتباطات کاری ایجاد کنیم، به همان اندازه هم میشود وقت کشی کرد و از کار افتاد. یک رویداد میتواند کاملاً مفید و یک رویداد میتواند بیفایده باشد.
بخشی از این مزایا با توجه به شخصیت افراد حاضر در فضای کار برمیگردد. فضای کار برای بعضی از شخصیتها کارآمد و برای بعضی آزاردهنده است. این یادداشت در مورد ویژگیهای آزاردهنده فضای کار اشتراکی است که هر کسی امکان دارد با آنها روبرو شود.
مطالب مرتبط:
ده دلیل برای کار کردن در فضای کار اشتراکی
فضای کار اشتراکی جای خوبی برای پر کردن تنهایی است
مزایای فضای کار اشتراکی که ما را به سمت خودش میکشاند
ساختارمندی یا بی ساختاری
وقتی در مورد ساختار حرف میزنیم، منظورمان ساعت کاری و میز سفارشی و اینها نیست. ساختارمندی بخشی از تجربه فردی هر کسی در فضای کار اشتراکی است. هر کسی با توجه به شخصیت خودش، میتواند ساعت کاریاش را تعیین کند و براساس آن کارهایش را انجام بدهد.
یکی از دلایل اهمال کاری، توجه بیش از اندازه به جزییات شروع است. این که روی کدام میز، با چه کیفیتی و در چه زمانی شروع کنیم، تاثیر مستقیم روی اهمال کاری خواهد گذاشت. وابستگی به هر کدام از این شرایط، خودش نوعی مانع به حساب میآید. درست مانند کسی که فقط میتواند روی بالش خودش بخوابد، خودش را از خوابیدن در اتاق یک هتل پنج ستاره محروم کرده است.
همان قدر که ساختارمندی بیش از اندازه خودش نوعی مانع است، بی ساختاری بیش از اندازه هم میتواند جلوی فعالیتها را بگیرد. با این که کارمندی کردن به معنای قرار گرفتن در یک ساختار سفت و سخت است، اما اجازه میدهد که ذهن ما از ساختن یک ساختار منسجم آزاد بشود. این همان کاری است که باید در زاویه انجام بدهیم تا بتوانیم بیشترین استفاده را از فضای کار ببریم.
سفارشی سازی
در یک فضای کار اشتراکی جایی برای میز اختصاصی نیست. بیشتر موارد در این فضای کار، به صورت اشتراکی استفاده میشود. اگر به صورت منعطف از این فضا استفاده کنید، حتماً با عدم سفارشی سازی روبرو هستید. تیمهایی که قدیمیتر هستند به نسبت میتوانند به فضای سفارشی تری دسترسی داشته باشند. اما تیمهای جدید باید با این موضوع کنار بیایند که فضای سفارشی سازی شدهای برای آنها وجود ندارد.
حتی اگر به صورت ثابت در زاویه حضور داشته باشید، هرگز نمیتوانید دیوار اختصاصی برای خودتان داشته باشید. یا بتوانید طاقچهای داشته باشید که گلهای طبیعی بگذارید. رنگآمیزی کردن، جابجا کردن میزها، اضافه کردن المانهای خودتان به فضا و… در فضای کار اشتراکی غیر ممکن است.
این مورد در تیمهای کوچک بیشتر نمود دارد. این تیمها نمیتوانند فرهنگ کاری و سازمانی مستقلی برای خودشان ایجاد کنند. هر چیزی که بسازند، در دل فضای مشترک اطرافشان حل میشود. این ویژگی برای تیمی که قصد دارد هویت مستقلی داشته باشد، میتواند در طولانی مدت تبدیل به یک مانع برای رشد بیشتر بشود. البته این ویژگی منفی در شتابدهندهها هم دیده میشود.
اگر با این ویژگی کنار بیایید، حتماً میتوانید از حضور در فضای کار اشتراکی استفاده کنید. میزان بهرهوری در این فضا، به شخصیت شما وابسته است.
حواسپرتیهای ناخواسته
حرف زدن و ارتباط گرفتن، یکی از مهمترین مزایای حضور در فضای کار اشتراکی است. حرف زدن به تنهایی نمیتواند کارآیی زیادی داشته باشد و در نهایت به ارتباط مؤثر ختم بشود. اگر حرف زدنهای روزمره در فضای کار اشتراکی از حالت مفید و کارآمد خارج بشوند، تبدیل به یک حواسپرتی دوطرفه خواهند شد.
صحبتهای روزمره اگر به نتیجهای منجر نشوند، به مرور تبدیل به عادتی ناخوشایند میشوند. ذهن عادت دارد که موضوعات حل نشدهاش را تمام کند. حرف زدنها بینتیجه ذهن را به سمت آشفتگی و اغتشاش بیشتر میبرد. این که هر لحظه پرونده تازه ای باز بشود که به این زودی بسته نخواهد شد، خودش نوعی عدم تمرکز است.
دلیل این که یک موسیقی مدام در ذهن ما تکرار میشود، این است که ذهن علاقه دارد موضوعات نیمه کاره را به پایان برساند. تکرار موسیقی برای پیدا کردن راه خروج و تمام کردن آن است. این اتفاق در مورد هر موضوع نیمهکارهای مانند حرف زدن در ذهن خواهد افتاد. باز کردن هر پرونده ای در ذهن، باعث تعریف شدن یک فعالیت جدید میشود. فعالیت جدید هم در نتیجه باید به ثمر برسد، تا ذهن بتواند آرام بگیرد. فعالیت تمام نشده، بزرگترین قاتل تمرکز و ذهن آزاد است.
عدم وجود رقابت
یکی از مزایای کارمندی در وجود رقابت است. شرکتها با ایجاد رقابت بین کارمندانشان، تلاش میکنند انگیزه را برای کار کردن در آنها حفظ کنند. این رقابت در نهایت به رشد کارمندان هم کمک میکند. اما از ان جا که این رشد از بیرون به فرد تحمیل شده، ممکن است بعد از تمام شدن دوره کارمندی، به رکود تبدیل بشود. این رکود به دلیل از بین رفتن حس رقابت و کاهش انگیزه ایجاد شده است.
فضای کار اشتراکی این حس را به همکاران نمیدهد. هیچ ساعت ورود و خروجی وجود ندارد. با دیرتر آمدن در نهایت ممکن است به شلوغی و ترافیک روبرو بشوید. یا هیچ وقت کسی به شما نخواهد گفت گزارشی تهیه کنیم تا از عملکرد خودمان دفاع کنیم. انگیزه بیرونی خاصی برای رشد کردن و نمایش دادن تواناییهایمان وجود ندارد. مهم ترین اصلی که برای حضور در یک فضای کار اشتراکی باید رعایت کنیم، همین انگیزه درونی است. ابتدا آن را در خودمان ایجاد کنیم، هدفمان را بشناسیم و براساس همان هدف در زاویه رفتار کنیم.
فضای کار اشتراکی یا خصوصی؟
مزیتهای زیادی در مقالات قبلی برای فضای کار اشتراکی آورده ایم. این مزایا میتواند با در نظر گرفتن این مشکلات، بی اثر بشوند. یعنی ممکن است آدم اهل ارتباطی باشیم، اما درگیر صحبتهای روزانه بی هدف بشویم. مدام ذهنمان درگیر این باشد که دیگران چه کار میکنند و چه اتفاقی در اطرافمان میافتد. به رویدادهای تخصصی بیش از اندازه توجه کنیم و از کار اصلی خودمان غافل بشویم.
حتی ممکن است انگیزه ای برای کار کردن در زاویه پیدا کنیم. در اینجا هر کسی با توجه به تواناییهایش، فعالیتهایی را که باید انجام بدهد دسته بندی میکند. کسی نیست که بتواند انگیزه ای مشابه با یک شرکت به دیگران بدهد. انگیزههای دورنی در زاویه حرف اول را میزنند.