کجای زاویه نشسته ای؟ چه قدر راحتی؟
هر کسی که در فضای اشتراکی کار میکند، به محل نشستن خودش فکر کرده است. اصلاً اسم زاویه، میتواند حس گوشه نشینی را منتقل کند. اما واقعاً فضای کار مشترک جایی است که برویم و یک گوشه اش بنشینیم و کار کنیم؟ یا این که بخواهیم از حضور در زاویه در حد اجاره کردن یک میز استفاده کنیم، به خودمان ظلم کرده ایم. زاویه جایی است که در آن میتوانیم دوستان بیشتری داشته باشیم، به شرطی که احساس امنیت خودمان را بالا ببریم.
امنیت در هر فضایی، اولویت است. حتی اگر بخواهیم در یک دفتر کار شخصی و اختصاصی کار کنیم، اولین مسئله ای که باید در نظر بگیریم، امنیت است. حفظ و نگهداری از وسایل، فقط بخشی از مسئله امنیت است. ایمنی اصلی به روان و احساسات مربوط میشود که معمولاً به آن فکر نمیکنیم. بعد از این، وقتی کسی از پشت مانیتور رد بشود، احساس ناامنی کمتری میکنیم.
مطالب مرتبط:
راه حلهایی برای شش چالش فضای کار اشتراکی – قسمت اول
راه حلهایی برای شش چالش فضای کار اشتراکی – قسمت دوم
کار کردن در فضای کار اشتراکی برای چه کسی مناسب است
میزهای به هم چسیبده یا جدا از هم؟
روزهای اولی که زاویه آمده بودم، میزها به صورت چهارتایی و جدا از هم بودند. یعنی شبیه به جزیرههای سرگردان در میحط پراکنده شده بودند. به مرور زمان، زاویه به محلی تبدیل شد که میزان مشارکت اعضا به مرور اضافه بشود. به هم چسباندن میزها، رویدادهای عمومی و اختصاصی و همچنین فضاهایی که برای صحبتهای گروهی کوتاه در زاویه ایجاد شدند، همگی چنین حسی را منتقل میکنند.
زاویه از محلی که فقط بخواهیم در آن حضور داشته باشیم، تبدیل به محیطی شد که ارتباط بین اعضا بیشتر و بیشتر بشود. اما به همان میزان، تیمهایی هم هستند که از ارتباط و حضور در فضاهای عمومی فرار میکنند. اعضایی پیدا میشوند که فقط در زاویه حضور دارند و خیلی طول میکشد که از این فضا برای رشد گروهی و تیم سازی استفاده کنند. موانع به نظر کجا هستند؟
احساس ناامنی درونی یا بیرونی؟
ما در دنیایی زندگی میکنیم که هر روز در حال تغییر است. هیچ امر قطعی و ثابتی در دنیای امروز وجود ندارد. مدام با چالشهای و شرایط جدیدی روبرو میشویم. در مقابل این چالشها هم شرایطی فراهم میشود که آنها را برطرف کند. فضای کار اشتراکی هم پاسخ به یکی از همین چالشهای جدید است. یعنی فضای اداری به سمتی رفت که تعداد زیادی از متخصصان به سمت دورکاری و کارهای پروژه ای حرکت کنند. در نتیجه به فضایی نیاز داشتند که بتوانند کار کنند. این فضا بهتر بود که نه کتابخانه باشد نه کافه و نه بخشی از یک شرکت. بنابراین فضای کار اشتراکی به وجود امد.
فضای کار هم بخشی از تغییرات دنیای جدید است و بنابراین خودش هم میتواند چالش برانگیز باشد. مشخص نیست که تا چه زمانی این فضاهای کار اشتراکی فعال باشند. حتی مشخص نیست که دورکاری کردن تا چه زمانی ادامه داشته باشد. در حال حاضر در شرایطی هستیم که به چنین فضاهایی نیاز داریم. پس اگر در فضای کار اشتراکی حضور داریم، عدم قطعیت را پذیرفته ایم.
چالشهای اضطراب اجتماعی
یکی از چالشهایی که باعث میشود حضور در اجتماع و رویدادها را سخت کند، اضطراب اجتماعی و ترس از قضاوت است. خیلی از متخصصان در مورد فعالیت حرفه ای شان دچار تردید هستند. حس میکنند به اندازه کافی درست کار نمیکند که آن را ارائه کنند. یا تخصص کافی در رشته و حوزه مورد علاقه شان ندارند که بتوانند در موردش صحبت کنند. این ترسها کم کم درونی میشوند و فرد به جایی میرسد که محصول خیلی کاربردی و کارآمدی دارند، اما تلاشی برای معرفی اش نمیکنند.
مساله اضطراب اجتماعی با حضور در فضای کار اشتراکی میتواند به سمت بهبود برود. حضور در رویدادهای عمومی، ارتباط با تیمها و متخصصهای دیگر و تبادل دانش میتواند این اضطراب را کم کند. رویدادی مثل تجربه شکست که در زاویه برگزار میشود، براساس همین رویکرد طراحی شده است.
تبادل دانش و نظم فکری
دانش در هر سطحی که باشد قابل انتقال است. بنابراین در هر سطحی که باشیم، میتوانیم با دیگران تبادل دانش کنیم. دانش عمیق تر به نشانه سخت تر بودن در ارتباط نیست. گاهی انتقال همین دانش عمیق به ما کمک میکند که ذهنمان را مدیریت کنیم. دسته بندی اطلاعات در یک گفتگوی دونفره به ما کمک میکند که دید بهتری به دانش خودمان پیدا کنیم.
این نظم فکری اگر چه گاهی با آشوب و آشفتگی شروع میشود، ولی در ادامه به آرامش و صلح درونی ختم میشود. دسته بندی شدن افکار در ذهن میتواند به ما کمک کند که دنیای اطرافمان را هماهنگ کنیم. با دوستانی ارتباط بگیریم که همفکر هستند، در رویدادهایی شرکت کنیم که ذهن ما را به سمت درستی ببرند و فعالیتهای مشترک با دیگران داشته باشیم.
احساس تعلق و امنیت
چرا خانه پدر و مادر همیشه برای ما آرامش بخش است؟ چرا حتی از خانواده جدا میشویم، باز هم از خانه پدر و مادر احساس امنیت میگیریم؟ ما چنین مکانی احساس تعلق داریم و میتوانیم آسیبهایمان را به آنجا ببریم. احساس تعلق، دلیل اصلی امنیت و آرامش در یک فضا و محیط است.
تمام تلاش ما در زاویه روی این موضوع است که اعضا به این جا تعلق داشته باشند. ممکن است که هوای سالن برای بعضی گرم یا سرد باشد، یا سر و صدای آن گاهی زیاد بشود، اما این جا فضایی برای اشتراک ایدهها و تخصصهایمان است. زاویه بخشی از محل کار و زندگی تمام اعضا است و هر کسی میتواند خودش را در این جا رشد بدهد. با حضور بیشتر در رویدادها و همایشهای زاویه، آشنایی بیشتری با اعضای حاضر در زاویه و متخصصان به وجود میآید.
تعلق داشتن به معنای این که زاویه خانه دوم ماست. خانه ای که به آن تعلق داریم، در بهبود شرایطش همراهیم و کمک میکنیم که فضای بهتری باشد. هر کسی را به آن دعوت نمیکنیم، و حریم آن را حفظ میکنیم و به آن احترام میگذاریم.
وبلاگ زاویه
مصطفی مردانی