دلایل انتخاب فضای کار اشتراکی به روایت یک زاویه نشین
روزگار جوانی ایده بود، پروژه هم بود، درآمد هم حتی به نسبت داشتههای ما خوب بود فقط یک مشکلی بود اون هم سن و سالمون بود. ۱۹–۲۰ ساله بودم. مثل خیلی از اهالی قدیمی اکوسیستم کار وب و وب هاستینگ میکردیم. روزگارمون هم خوش بود. ولی برای این مشکل نابخشودنی سن و سال مشکلات زیادی کشیدیم؛ از جمله اینکه خانواده قبول نداشت کار ما کار هست! بنگاه سر کوچه هم وقتی میگفتی کارم وب و اینترنت و امثال اینهاست با نگاه عجیبی میگفت: گلد کوئست؟ همه اینها به کنار همین که خانواده رسمیت شغل ما را قبول نداشت، موجب میشد که حاضر به کمک مالی بابت پول پیش و تجهیز دفتر هم نباشند.
در آن روزها آرزوی ما فضایی بود غیر از خانه که بشود در آن کار کرد، مهمان دعوت کرد، پول پیش نخواهد، صاحب ملک و بنگاه به شغل ما بدبین نباشد. غایت تمام آن آرزوها امروز برای هر کسی با هر بودجه ای، در قامت فضای کار اشتراکی مهیا شده است!
چرا زاویه را انتخاب کردم؟
امروز شکر خدا اعتبار شغلی و پول در حدی که نیاز دارم در اطرافم موجود است و حتی دفتری در مرکز شهر تهران نه به صورت استیجاری بلکه به صورت ملکی دارم ولی در فضای کاری اشتراکی زاویه کار میکنم و بسیار از این موضوع خوشحالم.
دلایل خوشحالی خودم را در ادامه ذکر میکنم:
۱- هزینههای بهرهبرداری و نگهداری از دفتر مثل آب، برق، گاز، شارژ و… را نمیپردازم و کاملاً شفاف بدون یک ریال اضافه، هزینه ای بابت استفاده از محیط میپردازم!

عکاس: مهدی برهمندپور
۲- دفترم در مرکز شهر و در محدوده طرح ترافیک (تقاطع فلسطین و جمهوری) واقع شده است. همین موضوع هم رفت و آمد را برای خودم سخت میکرد. همچنین مهمانها حتی اگر حاضر به خرید مجوز ورود به طرح بودند مسلماً جای پارک مناسبی پیدا نمیکردند. اما امروز من در زاویه، در غرب تهران، ۵۰ متر با مترو بیمه فاصله دارم که حضور مهمانهایم به سادگی ممکن شده است. از طرفی خودم هم ۹ دقیقه تا منزلم فاصله دارم. جای پارک هم غیر از ساعات خاصی در فاصله معقولی از زاویه قایل پیدا کردن است. من قبل از ۸٫۵ با جای پارک زیادی همین نزدیکی مواجه هستم.
3- مرکز شهر عملاً مرکز آلودگی هوا و آلودگی صوتی هست اینجا بهطور محسوسی از این موضوع مبری است.
4- مرکز شهر یا هرجای دیگه ای از شهر کلی آلودگی فکری وجود دارد. که یکیش رو مثال میزنم! مثلاً همسایه من در دفتر جمهوری هروقت دیداری تازه کنیم حتماً موضوع بحثش خرابی اوضاع بازار و عدم کشش بازار و قیمت دلار و هزار بدبختیست که مسلماً انرژی من را به شدت کاهش خواهد داد. ولی حداقل تجربه من از زاویه این بوده که افراد حاضر در اینجا فارغ از غرهای معمول حاکم بر فرهنگمان آماده اند که بسازند. هر کسی چیزی را! یکی در فکر ویدیو ساختن، یکی در فکر وب سایت ساختن و یکی در فکر ساختن شهری و کشوری بهتر. شهری و کشوری که امیدوارم روزگاری صدای همین هواپیماهای مهرآباد که نزدیک ماست نشانگر برگشتن بهترین دوستانمان به ایران قشنگمان باشد و در همین زاویه بتوانیم جشن ورودشان را بگیریم.

عکاس: مهدی برهمندپور
5- بند یک را که یادتان هست! گفتم هزینه اضافه ای نمیپردازم. به همان بند اضافه کنید که اینترنت و چای هم روی همین مبلغ پرداختی است.
۶- در دفتر شخصی باید نقش حراست را هم خودتان به عهده گرفته و هر روز صبح زودتر از بقیه در را باز کرده و در انتهای روز آخرین نفر قفل نمایید. همچنین همیشه نگرانیهای امنیت محیطی را داشته باشید. در همان دفتر مذکور امسال ۳۰ میلیون تومان تجهیزات برادرم از جمله دوربین و لپ تاپ سرقت شد. در زاویه با وجود حراست شبانهروزی همیشه از امنیت فضا مطمین هستید و زمان ورود و خروج شما منوط به ورود و خروج همکارانتان نیست که درب را باز یا قفل کنید هر کدام از همکاران شما میتوانند بین ساعت ۷ صبح تا ۲ بامداد در زاویه تردد کنند.
۷- رستوران و کافه هم داخل کارخانه از مزایای بزرگ زاویه است که توضیح خواهم داد چگونه موجب صرفه جویی در هزینهها و کیفیت بهتر جلسات شده است. شما نهایتاً در دفتر شخصی بدون وجود نیروی خدماتی با چای میتوانید از مهمانها پذیرایی کنید. تازه اگر یادتان باشد قبل از جلسه چای دم کرده باشید و نهایتاً تی بگ به خورد مهمان ندهید! چایمان که همیشه در زاویه به لطف دوستان خدماتیمان دم است، دمشان گرم! از طرفی اگر هوس کنید کمی خوراکی خوشمزه و قهوه با کیفیت هم بخورید میتوانید در عین قدم زدن، در کارخانه ای یا قدمت بیش از ۵۰ سال ولی با تجربه زندگی میان اکوسیستم استارت آپی و جوان، به کافه و رستورانهای کارخانه سری بزنید و دلی از عزا در بیاورید. نکته بعدی این است که حتی دلیوری داخل کارخانه هم وجود دارد که در اتاقهای جلسات زاویه هم قهوه از کافه کارخانه (کافه میزو) برای شما ارسال میشود.
۸- دفتر شما محدود به خودتان و همکارانتان خواهد بود در صورتیکه من در این چندماه گذشته تقریباً میتوان گفت به اندازه کل سالهای فعالیتم دوست حرفه ای پیدا کردهام که هر کدام در زمینه ای مشغول هستند و گپ زدن با هر کدام پر از انگیزه و یادگیری است.
من تجربه کار در فضاهای اشتراکی دیگر را ندارم ولی همین تجربه چندماهه زاویه نشینی، به قدری برای من تجربه ای بسیار ارزشمند بوده که من را وادار به نوشتن کرده است. امیدوارم دوستان در سایر فضاهای اشتراکی هم حسها و تجربیاتشان را به اشتراک بگذارند تا فرهنگ این موضوع جا بیفتد و جوانان مثل چند خط اول گرفتار داستان من نشوند و بتوانند زودتر، ساختن رو تجربه کنند.