اکوسیستم استارتاپی ایران: قسمت اول، جوانهای به نام وبلاگ
شما هم وقتی اسم اکوسیستم استارتاپی میآید اخمهایتان را در هم میکشید؟ شما هم دلتان میخواهد به جای استفاده از این اصطلاح به دنبال عبارت جایگزین بهتری بگردید؟ اگه جواب شما هم مثل من به این سؤال مثبت است باید به شما یک نکته را متذکر شوم و آن هم اینکه شاید لازم است از خودمان این سؤال را بپرسیم که چه اتفاقاتی در طول دو دهه گذشته افتادهاست که امروز اصطلاح «اکوسیستم استارتاپی» را زیاد میشنویم و چه چه اتفاقاتی باعث شد که بعضی از افراد همین جامعه نسیت به این ترکیب وصفی گارد منفی داشته باشند!
قبل از هر چیز لازم است تا در مورد تاریخچه شکلگیری استارتاپها در ایران و گسترش فعالیتهای کسب و کارهای آنلاین بدون هیچ پیش داوری حرف بزنیم تا بعد از آن بتوانیم محاسن و معایب احتمالی اکوسیستم استارتاپی ایران را بررسی کنیم.
به همین خاطر تصمیم گرفتیم تاریخچه و ریشههای شکلگیری چیزی را بررسی کنیم که امروز تحت عنوان اکوسیستم استارتاپی ایران میشناسیم. هر چند ممکن است استفاده از کلمه استارتاپ در مورد بسیاری از بازیگران فعلی این اکوسیستم توصیف مناسبی نباشد اما در سلسه مقالات اکوسیستم استارتاپی ایران که شما در جال مطالعه قسمت اول آن هستید بنا را بر این میگذاریم که ما هم به پیروی از باور جامعه، کلمه استارتاپ را برای توصیف کسبوکارهایی به کار ببریم که تأکید ویژهای به استفاده از ظرفیتهای بستر اینترنت دارند و نه در توصیف کسبوکارهایی که به معنای علمی کلمه، استارتاپ هستند.
اگر با مفهوم استارتاپ آشنا نیستید پیشنهاد میکنم قبل از ادامه مطالعه این مقاله حتماً مقاله استارتآپ چیست؟ در وبلاگ فضای کار اشتراکی زاویه را مطالعه کنید و بعد از آن به مطالعه این مطلب بپردازید.
ظهور و صعود پدیدهای به نام وبلاگ
اگر صدای قیژ قیژ مودمهای دایالآپ را به یاد دارید احتمالاً خاطرتان هست که روزگازی تنها کارایی اینترنت برای ما چت کردن در یاهو مسنجر و دیدن پیشبینی آبوهوا در یاهو بود. آن روزها راهاندازی یک وبسایت برای هر کسی در دنیا کار سادهای نبود. در چنین شرایطی سرویسهای وبلاگ نویسی انقلاب تازهای در دنیا به پا کردند. با ظهور سرویسهای وبلاگ نویسی مثل بلاگاسپات در دنیای وب آن روزها دیگر برای داشتن یک سکوی انتشار در وب جهانی نیازی به زیر ساخت فنی و دانش برنامهنویسی خاصی نبود.
شاید بتوانیم سرویسهای وبلاگ نویسی را پدر شبکههای اجتماعی امروزی بدانیم. هر شخصی به سادگی میتوانست در یک سرویس وبلاگ نویسی حساب کاربری بسازد و نوشتههای خودش را در قالب یک نوشته منتشر کند! این امکان در زمان خودش انقلابی در دنیای اینترنت، رسانه و حتی خبرنگاری محسوب میشد. سرویسهای وبلاگنویسی به سرعت مورد استفبال خبرنگاران قرار گرفتند. استقبال سیاستمدارها از این شیوه جدید انتشار محتوا، نقطه عطفی در تاریخ آن محسوب شد و اعتبار تازهای به آن بخشید.
آن مرد آمد. آن مرد با اولین بلاگ پست فارسی آمد!
در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۸۰ یک دانشجوی مهندسی کامپیتوتر دانشگاه صنعتی شریف به نام سلمان جریری، اولین بلاگ پست فارسی را نوشت! مطلب کوتاهی که تحت عنوان «weblog (وب نوشت) اصلاً یعنی چه؟» منتشر شد. مطلبی که همین الان هم در وبلاگ سلمان جریری قابل دسترسی است.
در مهرماه همان سال «حسین درخشان» مقالهای با عنوان «چگونه در اقیانوس اطلاعاتی این روزها غرق نشویم» را در مجله دنیای کامپیوتر منشتر کرد که بسیاری شروع موج وبلاگ نویسی در ایران را مربوط به انتشار همان مقاله میدادند.
اولین بستر انتشار محتوا برای وبلاگنویسهای فارسی بلاگ اسپات بود. اما شاید لازم باشد ذکر کنیم منظور ما از موج وبلاگ نویسی فارسی، انتشار حدود ۱۰۰ بلاگ در طول سال اول است! نرخ انتشار محتوایی که برای رسانهٔ غیر متمرکز و بدون سانسوری مثل وبلاگ در آن روزها نرخ شگفتانگیزی محسوب میشد.
پرشین بلاگ
در تکاپوی استقبال کاربران از وبلاگ نویسی، سرویسهای وبلاگ نویسی ایرانی هم متولد شدند. پرشین بلاگ به عنوان اولین سرویس وبلاگ نویسی فارسی و ایرانی در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۳۸۱ متولد شد. [منبع] عطا خلیقی، بهرنگ فولادی و سهند قانون سرویسی را بنیان گذاشتند که به سرعت توانست جای خود را در بین کاربران ایرانی اینترنت باز کند.
بلاگفا
سرویسهای میزبانی وبلاگ دیگری هم در کنار پرشین بلاگ پدیدار شدند که میتوان از بلاگفا به عنوان اصلیترین رقیب یاد کرد. علیرضا شیرازی سرویس بلاگفا را در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۸۳ [منبع] برای عموم منتشر کرد تا پرشین بلاگ و بلاگفا به عنوان دو رقیب در کنار هم قرار بگیرند.
آن روزها استفاده از واژه استارتآپ و اکوسیستم استارتاپی مرسوم نبود اما اگر با تعریفهای امروز به شرایط جامعه دهه هشتاد ایران نگاه کنیم. شاید بتوانیم این سرویسها را جز اولین استارتآپهای ایرانی بدانیم.
با نگاه انداختن به اخبار، مصاحبهها و حواشی آن روزها میتوانیم رگههایی از التهابهای استارتاپی را در دورن جامعه آن روز ایران ببینیم. التهابهایی که بیشتر پیرامون این دو سرویس رو احاطه کرده بودند.
شروعی طوفانی برای کودکی نوزاد
پلتفرمهای وبلاگ نویسی یکی از اولین کسب وکارهای مبتنی بر اینترنت در ایران بودند که با مفهوم فعلی استارتاپ در ذهن ما تشابهات زیادی دارند و البته بعد از گذشت سالها نامی از آنها باقی مانده تا ما بتونیم به سراغ تاریخچه و جزئیات فعالیتهای آنها برویم.
این پلتفرمها با تیمهای کوچک، فعالیت خود را شروع کردند. موفقیتهای این تیمها به خاظر سرمایهگذاریهای کلان نبود. سرویسهای وبلاگ نویسی ایرانی به سرعت رشد کردند چون ایده درست، در زمان درست و به دست تیم درستی اجرا شده بود.
اما این موفقیتها دردسرهایی را هم به دنبال داشت. بنیانگذاران دو سرویس اصلی وبلاگ نویسی فارسی یعنی بلاگفا و پرشین بلاگ، افراد کهنسال و پخته و با تجربهای نبودند. جوانهای زیر ۳۰ سالی که مجبورشدند با مشکلاتی دست و پنجه نرم کنند که تقریباً هیچیک از افراد جامعه، تا قبل از آن تجربه مواجهه با چنین مشکلاتی را نداشت!
حساسیتهای حاکمیت برای کنترل محتوا از یک طرف و چالشهای فنی برای نگهداری و گسترش این سرویسها از طرف دیگر باعث شد داستان زندگینامه سرویسهای وبلاگ نویسی ایرانی پر از حاشیه و دردسر باشد.
اگر علاقه دارید این حواشی را با جزئیات بیشتری بشناسید پیشنهاد میکنم سری به مدخل «سیر زمانی وبلاگنویسی در ایران» در ویکیپدیا فارسی بزنید.
نکته قابل تأکید در اینجا نه خود حواشی بلکه دلایل به وجود آمدن آن حواشی است. اگر در سال ۱۳۸۶ دامنه پرشین بلاگ به سرقت میرود! یا بلاگفا در مواقعی با قهر حاکمیت روبهرو میشود. بیشتر از آنکه شرحی بر اتفاقات گذشته باشد یک نکته مهم را به ما یادآوری میکند و آن هم اینکه ما در جامعهای زندگی میکنیم که در حدود یک دهه قبل نه متخصصانش تجربه لازم برای راه اندازی یک سرویس اینترنتی در مقیاس استفاده سراسر کشور را داشتند و نه حاکمیتش در مواجهه با پدیده نو ظهوری مثل اینترنت ایده و پختگی لازم را داشت.
نگاه به این مشکل و قبول این صورت مسئله شاید به ما برای واکاوی اتفاقات امروز اکوسیستم استارتاپی ایران کمک کند.
منتظر انتشارات مقالات بعدی وبلاگ فضای کار اشتراکی زاویه با موضوع تاریخچه اکوسیتم استارتاپی ایران باشید.